جهت کاشت سمعک هوشمند متخصصین بالینی مکرراً با بیمارانی مواجه می شوند که افت تن خالص زیادی دارند به طوری که مشخصاً شنوایی در محدوده ای از موقعیت ها مشکل ساز است، با این وجود به نظر می رسد بیمار برای استفاده از سمعک بی میل است. به عنوان مثال ( که مکرراً اتفاق افتاده) فرض کنید آقای x به وسیله خانم x به کلینیک شنوایی آورده شده، ناراحتی خانم x از این است که آقای x نمی تواند مکالمات را دنبال کند و هنگام تماشای تلویزیون ، صدای آن دیگران را آزار می دهد (همسایه هایشان نیز این صدا را دوست ندارند!) آقای x می گوید که او می تواند صحبت بیشتر افراد را اکثر اوقات بفهمد، به استثناء کسانی که واضح صحبت نمی کنند. او می تواند تلویزیون را خوب بفهمد و فقط به خاطر این که همسرش از او خواسته به این جا آمده است. اکنون کلنیسین باید چه کند (فرض کنید ادیوگرام هم به دست آمده است)؟
یک تلاش فوری برای نشان دادن این که چقدر سمعک برای هر کسی با هر میزان افت شنوایی که آن را دریافت کرده سودمند بوده، احتمالاً برای آقای x ارزشمند است، زیرا او نمی داند که مشکل دارد و بنابراین نیاز به حل این مشکل دارد. چنین تلاشی ممکن است باعث شود که آقای x متخصص بالینی را درست مثل شخص دیگری بداند که به او می گوید چه کاری انجام دهد. حتی اگر او به این دو شخصِ مصر تسلیم شود، بعداً فرصت های زیادی دارد تا ادعا کند که کنترل زندگی اش با یافتن سمعک مفید نبوده است.
آقای x برای این بی میلی اش دلایلی دارد و پیشرفت برنامه غیرممکن است مگر این که متخصص بالینی آن دلایل را پیدا کند. این دانش و آگاهی فقط از طریق آقای x به دست می آید. موانع می تواند از سه نوع اصلی باشد: