مطالعات توسط R.Klinke & W.Oertel (1966) همانطور کهR.Bobbin & M.Thompson (1978) حاوی آن بود که گلوتامات یا آنالوگ نوروترنزمیترهای اولیه آوران در حلزون هستند.
توصیفاتی اختصاصی آناتومیکی نورون های حلزون را توسعه داد ، آوران های مارپیچی و شعاعی را توسط هدفگیری سلول گیرنده جدا کرد، شمارش سلول های متصل و شماره های مربوط به آنها ،نقش آوران های شعاعی به عنوان کد کننده ی نخستین تشخیص داده شد.
اطلاعات اندوخته شده غشای پایه و آهنگ و تنظیم عصبی آوران روشن میکند که اینها شبیه هم هستند و " فیلتر دوم " برای تنظیم نرمال فرکانس تیز قبل از مکانیسم های غشای پایه قرار گرفته است. به خصوص مطالعات غشای پایه در این بحث توسط
W.Rhode (1971) & P.Sellick(1982) و همکارانش قابل توجیه بوده.
مطالعات
M.C.Liberman (1978/ 1980/ 1982a b) در گربه یافته های فیزیولوژیک و آناتومیکی مرتبط به فرکانس ویژه آوران و فایرینگ ریت خوبخودی را تصیح کرد. تغییرات در آستانه بوسیله عصب دهی آوران ها به سلول مویی مشابه پذیرش به عنوان پدیده نرمال و مکانیسم محتمل برای توسعه و گسترش محدوده دینامیکی را کسب کرد. اولین نقشه کامل فرکانسی حلزون بر اساس ردیابی عصبی ترسیم شد.